به گزارش گروه وبگردی « سراج24» بازیگر مجموعههای همسران، صاحبدلان، خانه سبز، همه بچههای من و... را آخرین بار با سریال «در مسیر زاینده رود» دیدیم. او دو سال کار نکرد و به فیلمنامههای پیشنهادی نه گفت تا مجبور نباشد بابت کاری که به لحاظ فکری و روحی به آن نزدیک نبوده جوابگو باشد.
او پس از دو سال دوری از تلویزیون دوباره با حسن فتحی و این بار با سریال «زمانه» بازگشت و در گفتگو بابانی فیلم از جزئیات حضور در این سریال و فعالیتهای سینمایی خود می گوید.
خانم مهینترابی بلافاصله پس از سریال «زمانه» مشغول به کار شدید؟
- من سر یک کار مستند هستم که آن را کانون وکلای ایران برای روز استقلالشان میسازند.
قرارداد جدیتری پس از «زمانه» نبستید؟
- نخیر...
پس از سریال «زاینده رود» برای دومین بار جلوی دوربین حسن فتحی رفتید؟ (فکر میکنم بین این دو سریال هم کاری نکردید)
- من پس از سریال «در مسیر زاینده رود» کاری نکردم، در واقع فیلمنامههای پیشنهادی را نمیپسندیم کارها را دوست نداشتم، اما طرح اولیه این سریال که به دست من هم رسید خیلی خوب و متفاوت آمد...
همان طرحی که هیچ وقت ساخته نشد؟
- بله آن طرح با چیزی که شما دیدید کاملاً متفاوت بود، یک جور نوآوری در کار بود که البته عملی نشد! من آن چیزی که روی آن توافق کرده بودم خیلی دوست داشتم اما پس از بازنویسی نقش این عمه تازه پیدا شد به مراتب کمرنگ شد اگر چه به نظرم حضور مؤثری در روند قصه داشت.
گویا قصه ابتدایی طوری طراحی شده بود که تماشاگر مدام از گذشته و حال این شخصیتها میدید و میشنید و قطعاً در این شرایط کاراکتر عمه را بیشتر میدیدیم؟
- بله، طرح قصه قبلی طوری بود که مدام به گذشته میرفتیم و برمیگشتیم در واقع قصه از منظر شخصیتهای مختلف روایت میشد، قصه یک پیچیدگیهای خاص داشت، به طور مثال یک حادثه هم از منظر عمه تعریف میشد و هم از منظر به فرض بهزاد، گاهی بخشی از قصهای که از زبان عمه تعریف میشد و بخشی دیگر از زبان شخصیتی دیگر و این نوع روایت شکل و شمایل جدیدی به کار میبخشید.
در حقیقت یک پیچیدگی خاص داشت که در عمل اتفاق نیفتاد و اصلاً گروه نویسنده مجبور شدند کل قصه را مجدداً بازنویسی کنند، خدا را شکر مردم سریال را با همین ساختار و سبک خیلی دوست داشتند چون با اقبال مفصلی شنیدهام که کار روبهرو شده است.
فکر میکنم با آن نوع ساختار سریال به پخش تقریباً همزمان نمیرسید؟
- قرار ابتدایی ما هفت ماه کار بود که حدود یازده ماه شاید هم یک مقدار بیشتر طول کشید به خاطر هزار تا مسئله، از جمله فیلمنامه و...
به نظرم شخصیت عمه قابلیت پرداخت بیشتری در دل این سریال داشت...
- دقیقاً، ما از ابتدا قرار بود به شکلی کاملاً مبسوط به قصه بچههای خیابان، کودکان کار و... بپردازیم. این زن، معلم یکی از مدارسی بود که این بچهها در آن تحصیل میکنند، پس فرصت خوبی بود که به مشکلات و معضلات مبتلا به آنها نیز بپردازیم، خودم هم خیلی دوست داشتم این اتفاق رخ بدهد، چون این مسئله کمتر در جای دیگر مطرح شده و یکی از وجوه این شخصیت پرداختن به همین مسئله بود، دوست داشتم مخاطب با مشکلات و شرایط زندگی این بچهها آشنا بشود.
قصه جهل و فقر فرهنگی میتواند چه بلاهایی سر انسان بیاورد و چطور مسیر زندگی هر آدمی را تغییر بدهد و به ناکجاآباد بکشاند، اما از آنجایی که درگیریهای دو شخصیت اصلی قصه ما به شدت مفصل بود نویسندهها نتوانستند به سراغ عمه بروند و با فراغ بال این قصه را توسعه بدهند.
عمه تقریباً تنها شخصیت عاقل قصه زمانه بود که حداقل با اطلاعاتی که داستان به ما میداد نقاط خاکستری زندگیاش آنچنان به سیاهی نمیکشید
- موافق هستم! البته من در دیالوگهایم یک جاهایی جابهجایی میکردم و در برخی لحظات میگفتم که من از همه اتفاقات رخ داده در زندگیام درس گرفتهام، این زن انسانی بود که بابت خانوادهاش و شرایط خاص زندگیاش بسیار آسیب دیده اما انسانها دو نوع واکنش در قبال اتفاقاتی که برایشان رخ داده، دارند: گاهی این اتفاقات در آنها باعث ایجاد خشم، عصبانیت و کینه میشود اما گاهی اوقات برخی از این مسائل به راحتی میگذرند و درس میگیرند، با خود میگویند این اتفاق رخ داده من که قرار نیست بابت این مسئله تمام لحظات عمرم را به ناراحتی بگذرانم، خودم را اذیت کنم یا دیگران را...
معتقد هستید این کاراکتر نگرش مثبتی به دنیای اطرافش داشت و...
- بله، به همین دلیل است که علیرغم همه بلاهایی که بر سرش آمده میبخشد، عاطفه دارد و دوست دارد همه را...
فکر میکنم جدا از پرداختن به گذشته و رابطه او با حسام برادرش، میشد عمه را در لحظات تنهاییاش دید و تعریف جامع و کاملتری از کاراکتر او دست پیدا کرد، به نظرم او به اندازهای که شناخته شد و در دل این قصه جا افتاد مورد استفاده قرار نگرفت؟
- این لحظهها بود ولی خیلی کوتاه و گذرا، البته من هیچ ایرادی به نویسندههای معصوم این کار نمیگیرم چون واقعاً میدانم تمام مدت امسال را مشغول بازنویسی و دوبارهنویسی بودن، طبیعی است که چنین اتفاقی رخ میدهد مگر یک آدم چقدر میتواند به یک قصه احاطه داشته باشد و همه شخصیتها را با دقت و ریزبینی ببیند به نظرم آن اتفاق زمانی رخ میدهد که حداقل یک سال پیش از اینکه سریال راه بیفتد، با این نویسنده طفلکی معصوم قرارداد ببندند و او با خیال راحت بنشیند و پای فیلمنامهاش بایستد و به همه جوانب قصه، کاراکترها و... فکر کند و هر کس را سر جای خودش بنشاند.
من خودم به طور مثال رفتم و راجع به این کودکان کار تحقیقات خوبی داشتم به طور مثال مدرسهای خیریه را پایین شهر پیدا کردم که روزی ساعت به این بچهها درس میدهد، در واقع بچهها در آن زمان از کارشان (گلفروشی، فالفروشی و...) دست برمیدارند و سر کلاس میروند و دوباره البته سرکارشان برمیگردند، معمولاً یا فقر مالی دارند یا اینکه پدر و مادر یکی یا هر دو معتاد هستند و این بچهها کمک خرج زندگی خانوادهشان هستند، من رفتم راجع به آنها تحقیق کردم، سؤال کردم، چندتا از بچهها را برای نویسندهها آوردم تا حرفهای آنها در دل قصه ما به گوش مردم برسد.
اما واقعاً قابل استفاده نبود چون قصه به شدت روی دو کاراکتر اصلیاش تمرکز داشت و امکان نداشت به شکل جدیتری ما به بحث کودکان کار در این قصه بپردازیم، حالا انشاءا... بعدها جبران میشود.
جنس بازیتان اینجا به شدت نزدیک شده بود به حضورتان در سریال «همه بچههای من» (مرضیه برومند) به نظرم دو کاراکتر نقاط مشترک بسیاری داشتند؟
- اینطور نیست، من وجه مشترک این دو آدم را در مهربانیشان میبینم، اینکه یک جورهایی عاقل هستند. در آن سریال هم آن استاد زبانشناسی یک زن تنها بود و اینجا هم عمه یک معلم است و البته زنی تنهاست. شاید یک پایه مشترکی نیز بین این دو وجود داشته باشد و آن این است که هر دو به دیگران میپردازند و اصلاً خودشان را مدنظر ندارند. البته در واقعیت امر من در بازی این دو شخصیت را با تعاریفی متفاوت اجرا کردم.
از سبک هدایت و کارگردانی حسن فتحی صحبت کنید از شواهد و قرائن امر برمیآید که او با حساسیت خاصی به مقوله بازیگری در آثارش توجه دارد؟
- بله همین طور است. به نظرم آقای فتحی کارش را خیلی خوب بلد است، نگاه و دقت خاصی در کارش دارد به راحتی از سر سکانسها و به قول شما بازیها نمیگذرد. به هیچ وجه سرسری کار نمیکند، با فکر سر ضبط هر پلان میرود، یک نگاه همه جانبه به کلیت کارش دارد به همین دلیل شما در کار ایشان یک انسجام خاص میبینید. در مورد بازیها سختگیری ایشان بسیار زیاد است و این به نفع بازیگران جوان است و در واقع یک کلاس آموزشی عالی برای آنهاست.
بازخورد سریال «زمانه» طوری بود که شما پس از دو سال کار نکردن از انتخابتان پشیمان نشده باشید؟
- واقعاً من دو سال کار نکردم و بسیار نارحت بودم که کارمان به جایی رسیده که مردم آثار مزخرف فارسی وان را به سریالهای داخلی ترجیح میدهند، من به عنوان بازیگر با شنیدن این مسائل انگیزهام را از دست میدهم . خوشبختانه این اتفاق در مورد سریال «زمانه» رخ نداد کار دیده شد و این برای بچههایی که یازده ماه زحمت کشیدند دلگرمی محسوب میشود.
و کماکان وسواس خودتان را برای انتخاب پیشنهادهای بعدی خواهید داشت؟
- بله حتماً، قبل از پایان تصویربرداری سریال «زمانه» یکی، دو کار پیشنهاد شد، حتی خواندم و دوست نداشتم و رد کردم. شما شک نکنید کماکان پا فشاری میکنم. این وظیفه ماست که جلوی کارهای بد را در حد خودمان بگیریم، من بارها گله کردم چرا به کاری که از ابتدا معلوم است اثری قابل قبول از آب در نخواهد آمد مجوز تولید داده میشود.
منبع: باشگاه خبرنگاران